وحدت حوزه و دانشگاه پایگاه شناختی برای افقهای تمدنی انقلاب اسلامی
مبسوط | انقلاب اسلامی ایران؛ یکی از دستاوردهایی است که به مدد وحدت حوزویان و دانشگاهیان حاصل میشود و البته در عصر ظهور انقلاب اسلامی ایران چنین تجلی در تاریخ ایران اسلامی نمایان شد و دانشگاهیان با حرکت در مسیری که امام خمینی(ره) معین کرده بودند؛ پیروزی انقلاب اسلامی را تجلی بخشیدند.
به گزارش پایگاه شناختی مبسوط،وحدت حوزه و دانشگاه در مدار هدایتهای ولایت مطلقه فقیه انقلاب اسلامی را در عرصه جهانی به عنوان یک قدرت دینی و جهان شمول نمایان میسازد؛ تا آنجا که انقلاب در شرایط کنونی متکی بر همه حریم ارزشهای خود یکتنه در برابر تمامی رژیمهای طاغوتی جهان ایستاده است.
خداوند در قرآن کریم عده زیادی از انبیاء را برای بشریت بهعنوان الگو مطرح میکند و تنها الگوی قرآنی که نبی نیست ولی به علت تکیه بر عنصر خردورزی و عقل موردستایش کلامالله مجید قرارگرفته، لقمان حکیم است.
داستان شخصیتهایی مانند انبیای الهی در قرآن و شخصیتی مانند لقمان حکیم شباهت زیادی به ماجرای حوزه و دانشگاه دارد که اگر ما مثَل انبیاء را طلاب حوزه در نظر بگیریم، در الگوی دینی مثال دانشگاه نیز شخصیت لقمان خواهد بود، زیرا انبیای الهی بهواسطه اتکا به عقل و هدایت الهی راهیافته بارگاه حضرت حق هستند و برای شخصیتی مانند لقمان بهواسطه تکیه بر عنصر دانش و عقل، خرد به بارگاه الهی راهیافته است و وجه اشتراک در این دو الگو، یکسانی افق ها و اهداف است.
یعنی هر دو گروه از عنصر دانش و خِرد برای رسیدن به بندگی خدا استفاده کردند و بهعبارتدیگر همانگونه که قرآن کریم میفرماید هدف از خلقت آدمی بندگی خداوند است و انبیاء بهواسطه راهنمایی الهی و لقمان بهواسطه راهنمایی خرد به این مقام بندگی دست یافته است.
در این مثال هیچیک از این دو گروه مقابل دیگری نیست بلکه هر دو گروه در یک مسیر حرکت میکنند در ضمن اینکه هیچیک از این دو گروه یکسان و یکشکل نشدهاند؛ بلکه هرکدام با حفظ شاخصههای خویش در مسیر اصلی حرکت کردهاند همانگونه که هدف از وحدت حوزه و دانشگاه یکسانی و یکی شدن نیست.
* هدف از علم و دانش
ریلگذاری تمدن اسلامی و انقلاب اسلامی از عصر پیامبر صلواتاللهعلیه و آله تا به امروز انسانسازی است و هدف از خرد و دانش الهی این است که نتیجه دانش و خرد بهویژه دانش و خردی که بر محور فطرت باشد؛ این است که انسانساز و تمدن ساز بوده و بشر را در مسیر بندگی خداوند و سعادت رهنمون میشود.
در جوامع غربی اهمیت دانش به خاطر سودجویی از نتایج علم و دانش است و بشر از دانش نیز مانند دیگر مواهب بر محور تفکر فردگرایانه و خودخواه غرب استفاده میکند تا به سود برسد و دانش هم ابزار سودجویی است.
در دانشگاههای غرب علم و دانش به خاطر سود آفرینی که داشته باارزش است والا دانش ارزشی ندارد و این موضوع بهاینعلت است که تفکر فردگرایانه غرب عالم را منتها به همین جهان میداند و چون اعتقادی به آخرت ندارد به همین دلیل انسانی که بر محور این تفکر زندگی میکند در همین دنیا باید بهتمامی مواهب و لذتها دست پیدا کند و الا چون نهایت زندگی محدود به همین جهان است اگر بشر در این دنیا به لذات خود دست نیابد دیگر زندگی برای او بیمعنا است و علت اموری مانند جاسوسی علمی، دزدی علمی، مقابله با دستیابی کشورهای مختلف به مسیر آزاد دانشهای کلیدی و بنیادی نیز به دلیل همین تفکر است؛ درحالیکه در اسلام ارزش دانش به این است که به انسانسازی کمک کرده و بشر را در مسیر رسیدن به تمدن سازی نوین اسلامی هدایت کند و الا اگر هدف دانش کسب رضایت خداوند نباشد این علم و دانش ارزشی ندارد.
* فصل جدایی دانشگاه اسلامی و غربی
بنابراین در اینجا فصل الخطاب دانشگاههای اسلامی با دانشگاه غربی مشخص میشود و دانشگاه اسلامی بهوسیله دانش به دنبال دستیابی بهمراتب عالی کمال انسانی است و میخواهد بهواسطه این دانش در مسیر بندگی خداوند پیشرفت کرده و بهعبارتدیگر زیست دانشی را در اختیار دستیابی به کمال الهی قرار دهد.
هدف طلاب در حوزههای علمیه نیز از کسب دانش این است که با فراگیری علوم دینی و یادگیری و یاددادن این علوم به دیگران، جامعه را در مسیر تمدن سازی و انسانسازی رهنمون کرده و به هدف اصلی که همان بندگی خداوند و سعادت آدمی است، دست یابند. بر این اساس در نظام اسلامی برخلاف نظام غربی حوزه و دانشگاه هر دو در مسیر کمال الهی و دانش در این دو محیط ابزار دستیابی به کمال و رضایت الهی و کسب معرفت الهی است؛ بنابراین در جامعه اسلامی دانشگاه و حوزه دو بال علمی برای رسیدن به تمدن نمونه اسلامی هستند.
بمب اتم، انواع سلاحهای کشتارجمعی و گازهای شیمیایی حاصل دانش دانشمندانی است که هیچ تعهدی به دین و اخلاق نداشتهاند؛ به همین دلیل است که اسلام برای عالم بدون ایمان ارزشی قائل نیست.
متخصص بدون ایمان خطرناکترین ابزار برای امنیت بشری است درحالیکه اگر دانشمند به سلاح ایمان آراسته باشد بهیقین این علم و دانش در مسیر مورد رضایت الهی هزینه خواهد شد و خطری برای امنیت بشر نخواهد داشت.
در دنیای امروز شاهد هستیم که علم بدون ایمان بیفایده بوده و صلح و امنیت بشری را در معرض آسیب بسیار جدی قرار داده به همین دلیل در جوامع اسلامی اگر به دنبال تحقق اهداف متعالی اسلام هستیم دانشجویان ما مانند طلاب باید با سلاح سبک زندگی اسلامی و حیات طیبه طلبگی زندگی خود را بیمه کنند و نور ایمان را در قلوب خود به مدد امداد از زندگی طلبگی روشن سازند.
* هدف مشترک حوزه و دانشگاه
بنابراین سبک زندگی طلبگی و کسب رضایت الهی بهعنوان هدف دو فصل مشترک حوزه و دانشگاه در جامعه اسلامی هستند که این دو فصل مشترک اگر باهم متحد شوند دوبال قوی برای شکوفایی تمدن اسلامی هستند. وحدت حوزه و دانشگاه ضرورت انسانسازی و تمدن سازی بوده و بدون این دو ضرورت تمدن سازی ممکن نخواهد بود و چیزی که شکل بگیرد مانند جوامع غربی شبه تمدن خواهد بود که شاید در ظاهر شمایل تمدن را دارد و در باطن هیچ پشتوانهای ندارد.
همانطور که بیان شد چنین ظاهری تمدن نیست بلکه شبه تمدن است و با شبه تمدن رسیدن به هزاره خوشبختی مسیحی نهتنها برای جوامع اروپایی و غربی بلکه برای هیچ تمدنی ممکن نخواهد بود؛ بنابراین هزاره خوشبختی یا آینده توأم با خوشبختی و نیک بختی به تمدنی تعلق دارد که بر محور علم و ایمان بشریت را در مسیر کمال و بندگی الهی رهنمون باشد و فلسفه وحدت حوزه و دانشگاه نیز همین موضوع است.
* انقلابی که میوه وحدت حوزه و دانشگاه است
انقلاب اسلامی ایران یکی از دستاوردهایی است که به مدد وحدت حوزویان و دانشگاهیان حاصل شد و دانشگاهیان با حرکت در مسیری که امام خمینی معین کرده بود انقلاب اسلامی را به پیروزی رساندند. این وحدت حوزه و دانشگاه بر محور فقیه جامع الشرایط و ولایت مطلقه فقیه جامع الشرایط، امروز انقلاب اسلامی را در عرصه جهانی به قدرتی تبدیل کرده است که یکتنه در برابر تمامی ددمنشیها و رژیمهای طاغوتی جهان ایستاده است.
بنابراین زمانی که ابلیس متوجه شد بشریت به اهمیت علم مؤمنانه و زیست علمی توأم باایمان پی برده است، با دست نفوذ برای اینکه از الگو شدن انقلاب اسلامی بهعنوان تمدنی که در آن علم در خدمت اهداف الهی قرارگرفته است جلوگیری کند، باهدف از میان بردن وحدت حوزه و دانشگاه و با این راهبرد که بتواند میان حوزه و دانشگاه جدایی ایجاد کند تا مانع شکلگیری قشر متخصصان متعهد دینی شود، شهید مفتح را بهعنوان نماد وحدت حوزه و دانشگاه ترور کرد و امروز در عرصه جهانی شاهد هستیم که ابلیس دانشمندان هستهای و تمامی دانشمند متعهد و مؤمن انقلابی ایران اسلامی را ترور میکند تا با وجود این نیروها، تمدن الگوی اسلامی شکل نگیرد و ابلیس بتواند به زینت دادن اعمال سوء ادامه دهد درحالیکه جوانان انقلابی باید بدانند که وحدت حوزه و دانشگاه باید مطالبه آنها باشد و تا اسلامی شدن کامل دانشگاهها و اسلامی شدن تمامی علوم تلاش کنند تا به مدد وحدت دانشمندان متخصص با نیروی لایزال ایمان قرار گیرد و دستیابی جهان بشری به عصر فرج زودتر از گذشته محقق شود.
به امید روزی که جوانان دانشمند متخصص و متعهد دینی لبیکگویان بستر حکومت عادلترین امام را فراهم کرده و دانشجوی مؤمن انقلابی در کنار طلبه انقلابی بسترساز ظهور بوده و عصر دلپذیر ظهور را به بندگان مؤمن نوید دهند.
دیدگاه ها