انتخابات
1403/03/26 در 11:59 ق.ظ
تعداد بازدید:
بازخوانی تشکیلات مدنی؛

عیار رسالت های اجتماعی در تشکیلات دینی

مبسوط | مؤمنان در جایگاه های مختلف اجتماعی و ایمانی، در این تشکیلات عهده‌دار وظایفی هستند و هر وظیفه‌ای در این عرصه، امری از اوامر خداست که بر عهده افراد قرار دارد.

ارسال توسط : سلمان

به گزارش پایگاه شناختی مبسوط، زمانی که در مسیر تحقق اراده خداوند مبنی برقراردادن خلیفه‌ای بر روی زمین، آدم علیه‌السلام آفریده شد، هدفی والا در خلقت در مسیر خود قرار گرفت و آدم و فرزندانش اشرف مخلوقات شدند، نه از برتری خودشان، بلکه از رحمت خاص خداوند بر آفریدگان. آدم علیه‌السلام به‌عنوان پدر امت آغازگر رسالت الهی شد و فرزندان مطهر ایشان نیز ادامه‌دهنده راه این آیین راستین اُمی ‌شدند و این آیین تا به امروز در مسیر حقیقی خود در حرکت است.
انسان‌ها هیچ‌کدام قرار نیست در خلوت خود خزیده و صرفاً به انجام عبادات فردی بپردازند، که اگر این هدف بود، فرشتگانی هستند که در عالی‌ترین مقام عرفان و علم، تسبیح‌گوی خداوند هستند؛ پس موضوع چیز دیگری بود. موضوع محدود به کمک به نیازمندان و یاری‌رساندن در امورات مادی مردم هم خلاصه نمی‌شد، که اگر این‌گونه بود، هیچ پیامبر و امامی نه‌تنها شهید نمی‌شد، بلکه غیر از خوبی و زیبایی در این دنیا از مردم نمی‌دید.
این‌گونه فرض شود که انسانی در میان مردم است که در تنهایی عبادت خدا می‌کند و در جمع، دستگیر نیازمندان و یاری‌رسان اغنیا در راستای رسیدن به زندگی مادی راحت و آرام است؛ غیر از مجنونی بی‌بهره از عقل، چه انسانی به خود جرئت می‌دهد جز با ادب و احترام با او سخن بگوید؟ کدام انسانی است سپاسگزار و قدردان این شخص نباشد، حتی دزدان و فاسدان؟ وجود این شخص برای همه انسان‌ها با هر نگاه و عمل و اعتقادی مغتنم است.
پس پیامبران الهی دنبال چه بودند که بااینکه همه این نیکی‌ها را داشتند، بازهم مورد غضب برخی گروه‌ها می‌شدند؟ چطور شد امام حسین علیه‌السلام و یارانش مستحق چنین جسارت و جنایتی شدند؟ مگر ابلیس چه می‌دانست که به عزت خداوندی که در پی عبادت و بندگی او به مرتبه فرشتگان و حتی در جایگاه استادی ملائکه قرار داشت، سوگند خورد و وعده داد که همه بندگانت را اغوا می‌کنم، مگر مخلصین را؟ این جمع کثیر که اغوا می‌شوند، عقل ندارند که این‌همه خوبی و خوشی دنیایی را فارغ از آخرت، پس بزنند و به دشمنی با انبیاء و اولیای الهی برخیزند؟
تمام پیامبران و امامان معصوم علیهم‌السلام آمدند که تشکیلات مردمی دینی را در جامعه ایجاد کنند، چراکه صرف رسیدن به آرامش در دنیا و سعادت در آخرت، در همین کلمه خلاصه می‌شود؛ همان مسئله‌ای که خط بطلان بر طواغیت و مشرکان است و همین مسئله است که اغوا شدگان ابلیس، همواره در صف تقابل و حذف این تشکیلات مردمی است.
ابتدا باید تعریفی درست از تشکیلات و مردم داشت تا بتوانیم تشکیلات مردمی را درست تعریف کنیم. شاید خیلی‌ها تشکیلات را به ساختارهای مادی و سازمانی خلاصه بدانند، ولی در تاریخ دین‌داران و  در ادامه تاریخ شیعه می‌بینیم که در دوران‌های مختلف، به‌ویژه در دوران حاکمیت طاغوتیان و خفقان‌ها، سازمان و ساختار خاصی دیده نمی‌شود که اگر هم بود، خیلی ساده از هم می‌پاشید و صدر و ذیل آن خاموش می‌شد. حتی گروه‌های مردمی هم که در تاریخ با عناوین مختلف حزب، گروه، ngo و... دینی و شیعی وجود داشته‌اند که می‌توان به‌جرئت گفت با تعبیرهای موجود، همه آنها نابودشده‌اند.
نکته مهم در مسیر تعریف کردن این کلمه، واحد دانستن آن هست، نه مجزا...؛ یعنی کلمه موردنظر «تشکیلات مردمی» است.
سررشته این تشکیلات در دست امام بوده و در هر عصری وظیفه آن بر دوش امامی قرارداده شده است؛ این تشکیلات هیچ گاه درگیر رده‌های سازمانی و زیرشاخه‌های اداری ندارد. این تشکیلات را خداوند ایجاد کرده و خلیفه خود را برای هدایت و به مقصد رساندنش برگزیده است؛ مؤمنان در جایگاه های مختلف اجتماعی و ایمانی، در این تشکیلات عهده‌دار وظایفی هستند و هر وظیفه‌ای در این عرصه، امری از اوامر خداست که بر عهده افراد قرار دارد.
در این تشکیلات دستورات دین فقط دیکته نمی‌شود، بلکه همگی اقامه می‌گردد، نماز، روزه، حج، زکات و...، همگی در جامعه اقامه می‌گردد و این‌گونه می‌شود که مدنیت شکل می‌گیرد. تعابیر صرفاً در معنای لغوی محصور نمی‌شود و هر حرفی از کلمات، دریچه‌ای برای اقامه امر الهی است.
در غیر تشکیلات مردمی دینی، با کوچک‌ترین شبهه یا خستگی، دین به کنار می‌رود و چه عجیب است که در این شرایط، با ورود فقر به خانه، ایمان هم از آن رخت برمی‌بندد.
معنی کامل تشکیلات مردمی دینی، همان جامعه مدنی است که در این جامعه، همه به هم کار دارند، البته نه از روی تجسس، بلکه از روی وظیفه و حقوقی که بر گردن هم دارند؛ در این تشکیلات، سیر بودن، تأمین نیازها، رفاه، امنیت و... خود فرد یا حداکثر خانواده او موجب آرامش فرد نیست، چراکه تا زمانی که یکی از ارحام یا همسایگان او گرسنه است، گرفتاری یا ناامنی دارد و...، قلب او هرگونه آرامشی را پس می‌زند و خون‌جگر خوردن را به جان می‌خرد.
در این تشکیلات، مؤمنان، به‌عنوان مأمن‌هایی در جامعه حضور دارند و تعداد آن‌ها نیز حسب زمان و مکان متفاوت است، به این معنی که درزمانی تعداد آن‌ها 313 نفر است و در زمان‌های دیگر ممکن است کمتر یا بیشتر باشد، این مؤمنان به اذهان جامعه شکل می‌دهند.
تشکیلات محل شکل‌گیری رفتارهای اجتماعی سنتی پویاست و چون محل شکل‌گیری آن رفتارهای اجتماعی شناختی است، هیچ‌کسی نمی‌داند چه کسی دارد این اتفاقات را رقم می‌زند و از سوی چون مبتنی بر مفاهیم دینی تنظیم می‌شود، هیچ اشتباهی ندارد و گراها نقطه زن است و بر دل هدف می‌خورد.
ستون‌های این تشکیلات افرادی صالح و مؤمن و چه‌بسا گمنام هستند که از خود عبور کرده‌اند و بسترهای شکل‌گیری و واکنش و عکس‌العمل‌های اجتماعی را نه این‌که طراحی و مهندسی کنند، بلکه بستر را برای ظهور و بروز آن فراهم می‌کنند.
در این جامعه، زمانی که اتفاقی می‌افتد، حسب بسترسازی‌های انجام‌شده، جامعه به‌یک‌باره قیام می‌کنند که انقلاب اسلامی، دوران دفاع مقدس، تشییع حاج قاسم سلیمانی و اخیراً تشییع رئیس‌جمهور شهید، نمونه‌هایی از این عکس‌العمل‌های اجتماعی است که توسط ستون‌های ایمانی این تشکیلات بستر ظهور و بروز پیداکرده است.
امام تشکیلات، مسیر حرکت را برای پیروانش هموار می‌کند و این است حقی که بر گردن دارد، مردم نیز مطیع امامشان می‌شوند و این حقی است که بر دوش مردم است. در طرف مقابل، طاغوتیان این تشکیلات را که نه از آن سر در می‌آورند و نه آن را می‌فهمند؛ یک مسیر را دنبال می‌کنند، ترویج فساد و مشغله‌های کاذب.
در این عرصه ترویج فساد و مشغول کردن افراد به سرگرمی‌های زودگذر با عوارض شدید روحی و روانی، یک هدف را دنبال می‌کند؛ ظلم و طغیان. تشکیلات مردمی تنها در مسیر عدالت وزندگی آزاد و بندگی خداست، خداوندی که خود این راه را ترسیم کرد و بهترینِ بندگانش را در آن به‌عنوان چراغ راه هدایت و کشتی نجات قرارداد.
وقتی تشکیلات مردمی در جامعه حاکم باشد، مردم در کنار دغدغه معیشت و تربیت فرزندان، به دنبال یک نقش‌آفرینی در جامعه هستند، هر کس به‌اندازه ایمان و عملش باری از اجتماع را برای اقامه امر الهی بر دوش می‌کشد، اگر در این راه کشته شود، به بهترین دست یافته است و اگر زنده و پیروز شود، بازهم به بهترین دست یافته است.
استکبار با هراندازه توان خود، در برابر این جمعیت (هرچند قلیل) شکست می‌خورد که نمونه‌های بارز آن در تاریخ اسلام، به‌ویژه در صدر اسلام به‌وفور مشاهده و ثبت شده است. این‌ها توقف در یک مسیر را بزرگ‌ترین شکست می‌دانند و زمانی که به هر دلیلی گرفتار آن می‌شوند، هرچند در رفاه کامل قرار داشته باشند، ولی مانند انسانی ورشکسته به خود نگاه می‌کند.
این جامعه نه‌تنها خود در حرکت است، بلکه دیگر جوامع را نیز به حرکت در می‌آورد، بذر خودباوری را در دل‌های همگان می‌کارد و مانند برکه آبی که به هرجا نفوذ می‌کند، با خود آبادانی وزندگی می‌برد، حیات را در روح جوامع می‌دمد.
کسی که سخن از تشکیلات می‌گوید، مانند مادری است که راه رفتن به فرزند خود می‌آموزد، به این معنی که هرچه بگوید و او را تشویق کند، طفل راه نمی‌رود، مگر این که خود طفل قدمی بردارد و رفته‌رفته بر سرعت حرکت خود بیافزاید و در ادامه در زمین سِیر کند.
تشکیلات مردمی دینی وقتی شکل بگیرد، حاضر یا غایب بودن امام در مسائل مختلف شرط لازم برای حرکت و اتخاذ تصمیم درست نیست، افراد این جامعه درزمانی که امامشان در غیبت باشد، در مسیر حرکتی خود متوقف نمی‌شوند، دعای امام متضمن سلامت راه آنهاست و اراده خدا، متضمن به مقصد رسیدن مردم است. افرادی که ایمانشان مانند کوه استوار است و همگان از وجود آنها در امان هستند، محبت در قلب‌هایشان جاری است و شاد نمی‌شوند، مگر این‌که تشکیلاتشان شاد باشد و غمگین نمی‌شوند، مگر این‌که غمی بر تشکیلات حاکم باشد.

 

ع.س

برچسب ها

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
درباره فرمت های متن

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.